روایتی جالب از سرقت مغز انیشتین

۱۷ آوریل سال ۱۹۵۵ فردی به علت درد شدید قفسه سینه به بیمارستان پرینستون آورده می­شود. تشخیص پزشکان پارگی رگ آئورت است و این مرد به همین دلیل در سن ۷۶ سالگی چشم از جهان فرو می­بندد. وی، بزرگ ترین دانشمند قرن بیستم، انیشتین بود. همزمان با مرگ انیشتین و مدتی بعد شایعه دزدیده شدن مغز او تبدیل به تیتر اول اخبار و صحبت های مردم می­گردد.

دکتر توماس هاروی آسیب ­شناسی بود که در هنگام مرگ انیشتین در کنار او حضور داشت و هفت ساعت بعد از مرگ وی شروع به کالبد شکافی بدن انیشتین می­کند و با ذکر علت مرگ به بررسی و اندازه ­گیری مغز وی نیز می­ پردازد. علی­رغم اینکه دکتر هاروی نسبت به داشتن مجوز کالبد شکافی ادعا میکرد ولی هیچ مجوز یا نامه­‌ای دال بر کالبد شکافی انیشتین وجود نداشت.

دکتر هاروی بعد از انجام مطالعات خود بر روی مغز، آن را در فرمالین قرار داده و با خود به خانه می­برد و چشم های او را نیز دور می‌­اندازد؛ این کار دقیقاً برخلاف وصیت انیشتین که خواسته بود بدن او را در حالی که مغزش نیز درون آن است سوزانده شود.

دکتر هاروی درحالی به مطالعه و بررسی مغز انیشتن می­‌پردازد که هیچگونه تخصصی در این امر ندارد و این کار او بیشتر به یک کنجکاوی شباهت دارد. وی برای بخشیدن وجه قانونی به کار خود در ۱۹ آوریل به نزد پسر انیشتین می­رود و از وی اجازه برسی و مطالعه مغز پدرش را مطالبه می­کند و پسر انیشتین نیز این اجازه را به او می­دهد و توصیه می­کند که می­خواهد مغز پدرش را با دقیق‌ترین اصول علمی بررسی و نتایج آن را در مجله‌ای معتبر منتشر کند.

پس از انتشار مطالعه بر روی مغز انیشتین، هزاران درخواست از پزشکان دیگر به سوی دکتر هاروی روانه می شود و محتوای آنها این است که از وی می­خواهند در جریان این بررسی قرار گیرند. نقل است که دکتر زیمرمن از دکتر هاروی می­خواهد تا مغز انیشتین را بردارد و او نیز به وی قول این کار را می­دهد. در نهایت زیمرمن بیمارستان خود در نیویورک را برای این مطالعه آماده می­کند اما مدیران بیمارستان پرینستون این اجازه را به او نمی­دهند و دعوا بر سرمالکیت مغز انیشتین بالا می­گیرد!

در سرانجام این کشمکش­ها، دکتر هاروی از بیمارستان پرینستون اخراج و مغز انیشتین را نیز با خود به دانشگاه پنسیلوانیا می‌­برد و در آنجا با همکاری یک تکنسین مغز، به بررسی آن می­پردازند. پزشکان بسیاری در این مدت از دکتر هاروی تقاضا می­کنند تا در مطالعه و بررسی سهیم باشند اما دکتر هاروی که دیگر مطالعات را به اتمام رسانده بود این تقاضاها را رد می­کند. در این مطالعه مغز انیشتین به ۱۲۴۰ اسلاید تقسیم شده بود و عمده بررسی ها توسط همین اسلاید ها صورت می‌گرفت. هاروی به حدی در عدم مشارکت دیگران در مطالعه بر روی مغز انیشتین پافشاری می­کند که همسر خود را هم طلاق می­دهد زیرا همسرش نیز به شدت از وی این تقاضا را داشت که دیگران را نیز در این مطالعه سهیم نماید.

۳۰ سال بعد، هاروی به صورت مداوم به سراسر شهرهای کشور آمریکا مهاجرت می­کند تا کسی از مکان او باخبر نشود؛ بالاخره در سال ۱۹۸۵ دکتر ماریان دایموند از دانشگاه UCLA بود که با دریافت بخشی از اسلایدهای مغز انیشتین از دکتر هاروی، اولین مقاله علمی درباره آن را به چاپ رسانید:

مغز انیشتن سلول‌های گلیال بیشتری از مغز افراد معمولی دارد. این سلول‌های در واقع به سلول‌های مغزی با نام نورون کمک می‌کنند. این بدین معنا است که مغز انیشتین سوخت و ساز بیشتری انجام می‌داده است و بنابراین مهارت‌های مفهومی و تفکر او نیز افزایش یافته بودند.

در سال ۱۹۸۸ پروانه پزشکی توماس هاروی لغو می­شود و او به پرینستون باز می­گردد. نویسنده­‌ای از او درخواست می­کند تا به دیدن نوه انیشتین برود. دکتر هاروی مغز انیشتن را با خود برداشته و به خانه او میرود. در برگشت از خانه، متوجه می­شود که مغز انیشتین را جا گذاشته است که البته نوه انیشتین آن را به وی باز می­گرداند. در نهایت، وی مغز را بیمارستان پرینستون تحویل می­دهد. هم اکنون بخشی از مغز انیشتین در موزه موتر فیلادلفیا نگهداری می­شود و بازدید آن آزاد است.

پنجشنبه 01 آذر 1403 , 10:10:20
لطفاً منتظر بمانید...